مُردن در محاصره اشیای نو یا زندگی با اشیای دست‌دوم

مصرف سبز

آیا می‌توان مصرف را با محیط‌زیست آشتی داد؟

مصرف سبز

روزگاری «نقد مصرف» رونق زیادی داشت. نظریه‌های انتقادی اصلی‌ترین جریانی بود که با تیشه «صنعت فرهنگ» و «فرهنگ توده‌وار» به ریشه سرمایه‌داری متأخر می‌کوبید. در این ادبیات نیازها جعلی بودند و کالاها بت و دروغ چرا؟ خود نویسنده این سوط هم تا سال‌ها مؤمنانه به این ادبیات نظری معتقد بود و باز از شما چه پنهان، این ادبیات نظری نوعی داوری اخلاقی را در من دامن زده بود که کلماتش متعلق به «تورستن وبلن» است؛ آن‌جا که می‌گوید «مصرف متظاهرانه»، طبقات مرفه اجتماعی و تقلید کورکورانه طبقات پایین از این عمل همواره یکی را در جایگاه فرادست و دیگری را در جایگاه فرودست قرار می‌دهد.

چندی بعد وقت آن رسیده بود که نظریه‌های پساساختارگرایانه و پسامدرنیستی «مد» شوند و مصرف خود به کنشی سوبژکتیو تبدیل شود. برخلاف نظریه‌های پیشین که در آن‌ها مصرف عملی بیهوده و عبث بود، در نظریه‌های تازه دموکراسی قرار بود از رهگذر مصرف محقق شود. راستش را بخواهید دعوای طرفداران این دو گروه نظریه هنوز که هنوز است ادامه دارد اما من، وضعیت کره زمین و آینده گونه انسان را در آستانه یک فاجعه می‌بینم و معتقدم باید دعواهای نظری را به آشتی تبدیل کرد تا بتوان قوای لازم برای مواجهه با فاجعه جمع شود.

«گرمایش زمین» و «تغییرات اقلیم»

گرمایش زمین

فاجعه با عنوان «گرمایش زمین» و «تغییرات اقلیم» شناخته می‌شود (از این واقعیت تلخ عبور می‌کنم که هنوز هستند کسانی که موضوع گرمایش زمین را انکار می‌کنند و آن را مانع‌تراشی غرب می‌دانند در راه توسعه کشورهای در حال توسعه). در همین لحظه که دارم این کلمات را می‌نویسم بنا بر اعلام «ناسا» سطح دی‌اکسیدکربن موجود در جو در بالاترین میزان خود در 650هزار سال گذشته قرار دارد. همین منبع می‌گوید از سال 2001 تاکنون گرم‌ترین سال را پشت سر می‌گذاریم. میزان یخ‌های قطبی 12.8 درصد در یک دهه اخیر کاهش داشته‌اند. صفحه‌های بزرگ یخ هر سال 4.3 گیگاتن کوچک می‌شوند و سطح آب دریاها سالانه 3.3 میلی‌متر بالاتر می‌آید؛ همه این اطلاعات تغییراتی را در سبک زندگی طلب می‌کند و این‌جاست که مصرف به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سبک زندگی مدرن (چه منتقد آن باشیم و چه مدافعش) اهمیت پیدا می‌کند و باید نظریه‌ای را جست‌وجو کرد که نوعی خاص از مصرف را در نسبت با شرایط خاص اکنون ما به رسمیت بشناسد و حتی توصیه کند. در ابتدا از بنیان‌های نظری چنین رویکردی صحبت می‌کنم و سپس سراغ شکل‌های عملی این شکل از مصرف خواهم رفت.

ملاحظاتی درباره مصرف

مصرف

«جرج ریتزر»، «داگلاس گودمن» و «وندی ویدنهوف» در بخش نظریه‌های مصرف از کتاب «راهنمای نظریه اجتماعی» بر این نکته تأکید می‌کنند که هر نوع نظریه‌پردازی درباره مصرف باید چهار ملاحظه را در نظر داشته باشد؛ اولین ملاحظه در زمینه اشیایی است که مصرف می‌شوند. به گفته آن‌ها، این اشیا دیگر صرفاً کالا نیستند بلکه در عین کالا بودن حامل معنایی برای مصرف‌کنندگان هستند. دومین ملاحظه در ارتباط با مصرف‌کنندگان است و مدعی است مصرف‌کننده نه کاملاً مختار و مخیر و نه کاملاً تحت سلطه است بلکه مصرف‌کننده فاعلی پیچیده، پروبلماتیک و بی‌ثبات است. سومین ملاحظه به مکان‌های مصرف اشاره دارد. مکان‌های مصرف همان مال‌ها و پاساژهایی هستند که قارچ‌گونه از نقاط مختلف شهرها سر بر می‌آورند. اما مسأله این است که این مکان‌های مصرف دیگر محدود به فضاهای فیزیکی نیستند و در قالب‌های دیگر ازجمله فروشگاه‌های مجازی وارد اتاق خواب‌های ما شده‌اند. ملاحظه چهارم فرایند مصرف است که دیگر لزوماً به معنای خرید صرف یک کالا نیست و بسیار محتمل است که گشتی چندساعته در یک مکان خرید حتماً به مصرف منتهی نشود. از این مهم‌تر براساس ملاحظه چهارم، مصرف عملی غیرتاریخی نیست و نیروهای اقتصادی- اجتماعی متعددی از طبقه گرفته تا جنسیت در آن نقش دارند.

جمع بندی

جمع بندی

در یک جمع‌بندی می‌توان گفت مصرف در دنیای کنونی می‌تواند برای مصرف‌کننده‌ای پروبلماتیک باشد که با مصرف کالایی خاص به دنبال نسبت دادن معنایی خاص به خود است. این مصرف می‌تواند در فضایی غیر از دکان و مغازه باشد و با توجه به نسبت‌های واقعی فرد، مصرفی متفاوت باشد. با چنین رویکردی می‌توان از نوعی از مصرف دفاع کرد که با دغدغه کاستن از اثرات گرمایش زمین صورت می‌گیرد. این نوع از مصرف به‌شدت ممسکانه و خلاقانه است. مصرف‌کننده آن مصرف‌کننده‌ای است که محصور و محاط در شرایط آخرالزمانی است. مصرف‌کننده‌ای که هر چقدر بخواهد عقلانیت ابزاری‌اش را به رخ طبیعت بکشد، باز این طبیعت است که با تابستان‌های طولانی و زمستان‌های بی‌برف و بارانش به ریش او می‌خندد. اما در عین حال همین مصرف‌کننده مقهور خشم طبیعت می‌تواند با تأمین نیازهایش ازطریق شبکه جهانی وب، با معاوضه آن‌چه نیاز ندارد با آن‌چه دیگران نیاز ندارند هم تأثیری عینی برجای بگذارد و هم دست به خلق معنا بزند.

اگر به ین متن علاقه داشتید، از تمام مطالب مربوط به محیط زیست ما بازدید کنید!

2 دیدگاه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    منو اصلی