قصه مولک جان (عروسک مارمولک روستاتیش)

 

یکی بود و یکی نبود. تو روستایی از روستاهای استان کرمان مردم مهربانی در دل گرم کویر زندگی می کردند. در این روستای قشنگ سالهای سال بود که مردم برای رساندن آب  به روستایشان از قنات استفاده می کردند.

قنات جوی‌های آبی هستش که زیر زمین حفر می شود و آب باران توی اونها جمع می شه و اینطوری همیشه آب برای کشاورزی و خوردن وجود داره.

یکی از صبحهاای قشنگ در روستا  اتفاقی افتاد. آن روز  دیگر هیچ آبی از قنات بیرون نیامد و دیگر هیچ آبی برای خوردن وجود نداشت.

هیچ کس نمی دانست چرا این اتفاق افتاده است. تا اینکه کدخدا سر رسید و فریاد زد : “یکی بره سراغ مولک”.

چیزی نگذشت که مولک سررسید و با بدن لاغر و چابک خودش وارد قنات تنگ و تاریک شد. مولک مقنی روستا بود. اون خودش این قنات را  ساخته بود و وجب به وجب آن را می شناخت و تنها کسی بود که می توانست بفهمد چرا آب قطع شده.

مولک وارد قنات شد و فهمید که گل و لای، راه آب را بسته است. مولک جان با دستهای کوچیک خودش گل و لای را از داخل قنات بیرون کشید و سرانجام بعد چند روز آب دوباره توی قنات به جریان افتاد.

وقتی مولک با تن و بدن گلی از قنات بیرون آمد همه براش دست زدند و تشویقش کردند.

راستی می دانید قنات یه راه آب زیرزمینی است که یه تعداد چاه رو به هم وصل می کند طوری که در پایین ترین قسمتش که بهش مظهر قنات می گویند آب به سطح زمین می رسد و از آنجا به سمت باغهای روستا هدایت می‌شود.

راستی بچه‌ها مسیر قنات همیشه باید تمیز شود تا راهش بسته نشود که به این کار  لایروبی قنات می گویند.

همه ما باید قدر مولک رو بدانیم چون اون قدر آب را می داند و برای حفظش کار و تلاش می کند.

عروسک مولک جان عروسکی است که توسط فاطمه خانم در روستای شفیع آباد استان کرمان با تکنیک گره گلیم درست می‌ شود. فاطمه خانم سالها گلیم بافی می کرد ولی بعد از اینکه دستش آتروز گرفت دیگر نمی‌تواند قالی و گلیم ببافد ولی با گره های گلیم عروسک مارمولک را تولید می کند. مارمولک یکی از خزندگان اصلی کویر شهداد و حالا قهرمان آب در روستاتیش است.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    منو دسته بندی

    Cart

    سبد خرید خالی است.