چشم نظر چیست و چه جایگاهی در هنر بومی ایران دارد؟

چشم نظر چیست؟

چشم‌نظر، چشم‌پناه، چشمارو و یا چشم‌آرو تمام این کلمات به یک معنا هستند. در لغتنامه مقابل معنای این کلمات نوشته است:

چیزی که به جهت دفع چشم زخم و چشم بد بسازند؛ اعم از آن که برای آدمی یا حیوانات دیگر یا کشتزار و باغ و خانه و سرای و امثال آن باشد.
چشم و تاثیر آن، اعتقادی است که از دیرباز در فرهنگ ملل مختلف جا خوش کرده. مردم سراسر دنیا بر این باورند که برخی از آدم‌ها نیروی خاصی در چشم‌هایشان دارند و ممکن است موجب صدمه زدن به جان و مال دیگران شوند. در ایران نیز همانطور که در آثار به جا مانده از قدیم مشاهده می‌شود، این باور دیرینه وجود داشته است.
فخرالدین اسعد گرگانی در منظومه ویس و رامین می‌گوید:
پس از تو کس نیابد خوشی و کام چه روی تو چه «چشماروی» بر بام
و یا عطار که می‌گوید:
باش «چشماروی» او امروز تو بعد از این فردا سپندش سوز تو

آیا می‌دانید نماد چشم‌نظر به چه معناست؟

پلوتارک، فیلسوف یونانی، معتقد است افراد مشخصی هستند که در سحر و جادو قدرت زیادی دارند. او در ادامه حرف‌هایش به گروهی از مردم در جنوب دریای سیاه اشاره می‌کند و می‌گوید این جادوگران چشم‌های آبی رنگی دارند.

از دیگر نظریاتی که درباره چشم آبی چشم نظر مطرح می‌شود این است که این چشم، چشم شیطان است و رنگ آبی هم رنگ شیطانی است.

اما استفاده از نماد چشم در چشم نظر به این دلیل است که چشم‌ها سرچشمه تمام بدی‌ها هستند. به همین خاطر هم برای دفع چشم زخم از نماد یک چشم استفاده می‌شود. پیشینیان معتقد بودند که این تک چشم می‌تواند نظر بد را خنثی کند.

جایگاه چشم‌زخم در هنر بومی مناطق مختلف ایران

انسان‌ها از دیرباز بر این باور بودند که می‌توانند گناهان، دردها و رنج‌های خود را به دیگران نیز منتقل کنند؛ به همین خاطر، گاهی به منظور دور شدن از بلاها به سراغ بلاگردان‌ها می‌رفتند. انواع بلاگردان‌ها یا چشم‌نظرها در ایران عبارت بودند از قربانی کردن، بستن مهره به بازو، بستن بازوبند، آویزان کردن دعای چشم زخم، اسفند دود کردن، آیین‌های بلاگردانی و….

اما چشم‌زخم و چشم‌نظر در هنر بومی مناطق مختلف ایران نیز جایگاه خاصی داشته و دارد.

اشاره به چشم زخم در نگاره‌های گلیم بافی

با دقت بر هنرهای بومی ایران نیز به این نتیجه می‌رسیم که اعتقاد به چشم نظر از گذشته در ایران رایج بوده است.

لابیجار به معنی مکانی در نزدیکی نهر است. این ناحیه‌ی حاصلخیز، چهار روستای نزدیک رودخانه «دریاچه سفید» را در برمی‌گیرد. این نگاره به عنوان نماد خوش‌اقبالی و وفور نعمت در شکار و زیادی محصول محسوب می‌شود.

نگاره لابیجاری شامل یک نقش چشم است که به منظور دفع چشم زخم به کار می‌رود و در دو طرف آن نقوشی وجود دارد که به معنای شکار هستند.

نگاره لابیجاری در گلیم بافی:

لابیجار به معنی مکانی در نزدیکی نهر است. این ناحیه‌ی حاصلخیز، چهار روستای نزدیک رودخانه «دریاچه سفید» را در برمی‌گیرد. این نگاره به عنوان نماد خوش‌اقبالی و وفور نعمت در شکار و زیادی محصول محسوب می‌شود.

نگاره لابیجاری شامل یک نقش چشم است که به منظور دفع چشم زخم به کار می‌رود و در دو طرف آن نقوشی وجود دارد که به معنای شکار هستند.

نگاره ترنج قرمز در گلیم‌بافی:

این نگاره که یکی از رایج‌ترین نقش‌هاست، معمولا در مرکز دست بافت قرار می‌گیرد و غالبا بر خرقه و یا عبا بافته می‌شود. برای خطوط آن از رنگ سرمه‌ای استفاده می‌شود و منظور از این رنگ، تمرکز اثر بر طلسم است.

 

در تمام مراحل بافندگی این گونه گلیم‌ها، از ریسندگی تا پرداخت، به تمام جوانب دنیای ارواح و شیاطین توجه می‌شود. طوری که بافندگان بر روی ابزار خود، شانه‌ها و دوک‌های نخریسی، نقوشی برای دفع شیاطین حک می‌کنند.

استفاده از نقش مازنجیل در گلیم‌های طایفه کورکی:

این نقش از یک گردونه مهر یا چلیپا تشکیل شده و یکی از معانی چلیپا، دفع چشم بد است.

 

به طور کلی نگاره‌هایی که به عنوان نگاره محافظت از زندگی در گلیم‌بافی به کار می‌رود را می‌توان از قرار زیر نام برد:

  • دست، انگشت و شانه: نماد باروری، ازدواج و مصون ماندن خانواده از چشم زخم
  • تعویذ و چشم زخم: نقوشی شبیه به چشم که تاثیر چشم زخم را خنثی می‌کنند.
  • نگاره‌ی چشم زخم: این نگاره معمولا الماسی شکل است.
  • چلیپا: نگاره‌ای قدیمی برای ایمنی از چشم زخم. ترکیب صلیبی شکل آن از تاثیر نیروی چشم زخم جلوگیری می‌کند.
  • قلاب
  • اژدها: نگهدارنده‌ی درخت زندگی
  • عقرب: بافنده این نگاره خود را در مقابل این موجود زهرآگین محافظت می‌نماید.
  • دهان یا جای پای گرگ: از این نگاره برای حفاظت در مقابل حیوانات وحشی استفاده می‌شود.

استفاده از عروسک‌های چشم‌نظر:

در برخی از عشایر و اقوام ایرانی همراه با کودکی که تازه به دنیا آمده، عروسکی را به عنوان همزاد در گوشه‌ی گهواره‌اش قرار می‌دهند تا کودک از چشم بد در امان بماند. بعد از آن، همین عروسک به عنوان اسباب بازی کودک مورد استفاده قرار می‌گیرد و سپس همراه او به خانه بخت می‌رود و سنگ صبورش می‌شود.  اما در بعضی از مناطق ایران با ساخت عروسک‌هایی مخصوص و آویزان کردن آنها از ورودی خانه، گهواره نوزاد و یا دیوار خانه به دفع چشم نظر می‌پردازند. عروسک‌های بومی ایرانی معروف به عروسک چشم نظر عبارتند از:

  • پیپاخ یا آدمکه (عروسک سه گوش): پیپاخ یا آدمکه، یکی از عروسک‌های بومی شهر گراش در استان فارس است. این عروسک که نزدیک به 100 سال قدمت دارد، معمولا به رنگ سیاه یا زرد دوخته می‌شود. پیپاخ یا آدمکه پارچه‌ای به صورت مثلث است که از پنبه پر می‌شود و سه مثلث کوچک دیگر در گوشه‎های آن وصل می‎‌شود. در این مثلث‌ها مواد ضد چشم‌زخم مانند نمک، اسپند و کندر قرار می‌دهند. مردم شهر گراش این عروسک را بالای سردر خانه‌های تازه ساز نصب می‌کنند و معتقند این عروسک محافظ آن خانه و اهالی آن، از چشم شور و چشم زخم دیگران است.

در قدیم در ساخت آدمکه از پولک استفاده نمی‌کردند و آن را تنها از یک پارچه‌ی تک رنگ می‌دوختند. اما پس از ورود ابزار تزئینی به ایران، از پولک و منجوق نیز در دوخت آنها استفاده شد.

 

 

  • نمکه (آدم نمکی): این عروسک دو نوع مونث و مذکر دارد و به عروسک چشم زخم نمکی هم معروف است. نمکه را نیز در شهر گراش می‌سازند و جزو عروسک‌های چشم نظر این منطقه محسوب می‌شود.

لازم به ذکر است که عروسک‌های چشم زخم گراش در فهرست میراث ناملموس ملی نیز به ثبت رسیده‌اند.

 

  • تادونه: تادونه، عروسک چشم‌زخم گالش‌های استان مازندران است. این عروسک را در گذشته‌های دور در منازل دامداران و دامداری‌ها بکار می‌بردند.

تادونه از چوب درختی کمیاب به نام تادونه‌دار ساخته می‌شد. درخت تادونه‌دار را داغداغان نیز می‌گویند. این درخت هنوز هم در بعضی از روستاهای ایران تقدس زیادی دارد. نقش آن به منظور دفع نفرین‌های چشم شور، در فرش ترکمنی بافته می‌شود و ترکمن‌ها چوب تراشیده شده‌ی آن را به گردن کودکانشان آویزان می‌کنند تا از چشم زخم جلوگیری کنند. 

  • ولیکان: این عروسک را در استان کردستان می‌سازند و در روز چهارشنبه سوری، برای اینکه چشم بد و بیماری از کودک خانواده دور شود، عروسک را در آتش می‌سوزانند.

آویز خیر و برکت

این آویز خیر و برکت که از سه پارچه مثلثی شکل تشکیل شده، توسط زنان روستای سه قلعه خراسان جنوبی دوخته می‌شود. آویز خیر و برکت را بر گهواره نوزادان، کنار قنداق آنها، بر دیوار خانه‌ها و…. آویزان می‌کنند تا از چشم بد ایمان بمانند. 

گره سرشتی

گره سرشتی، گره‌ای با قدمت طولانی است. گذشتگان این گره را به عنوان نمادی از جهان هستی می‌دانستند، زیرا که آغاز و انتهایش مشخص نیست مثل همین گره .

گره سرشتی بر اساس این فلسفه که همه عناصر هستی زنجیروار بهم متصل هستند و از هم جدایی ناپذیر، به هم پیوسته شکل می‌گیرد.

در چادرهای عشایر خراسان و ترکمن این گره در کنار چادر بسته می‌شده است. گره سرشتی ریشه‌ای مشترک در کشورهای حوزه خراسان دارد و در صنایع دستی افغانستان، تاجیکستان و… هم مشاهده می‌شود.

دودنی بافی

دودنی‌بافی یکی از هنرهای بومی استان سیستان و بلوچستان است که قدمتی دیرینه دارد. این هنر علاوه بر زیباسازی منازل، به دفع چشم زخم نیز کمک می‌کند.

دودنی‌ها به شکل تورهای تزئینی ساخته می‌شوند و در آنها میوه گیاه علفی با برگ‌های ساده منقسم و گل‌های زرد مایل به سفید به کار می‌رود. این گیاه در فصل بهار می‌روید. 

پنجه بافی

پنجه‌بافی یکی از هنرهای بومی استان یزد است. پنجه به معنی پنج انگشت دست یا پا می‌باشد. این هنر نیز از آنجایی که بی‌شباهت به پنجه‌های دست نیست، به پنجه بافی معروف شده است.

پنجه بافی را به نام‌های اسفندک و چمک نیز می‌شناسند. بافت پنجه در روستای زرتشتی‌نشین «چم» از توابع تفت، رواج دارد.

این بافته‌ها به شکل لوزی، مربع و گاهی دایره ساخته می‌شوند و ماده اولیه آنها دانه‌های سبز اسفند است.

مردم معتقدند که آویزان کردن این پنجه‎ها بر سردر خانه یا دیوار اتاق، اهالی خانه را از چشم بد دور می‌کند. آنها حتی گاهی اوقات پنجه‌های کوچکی را به پیشانی کودکان یا بر لباس‌ آنها آویزان می‌کنند.

اسپندبافی

اسپندبافی نام هنری سنتی است که در آن آویزهای کاملا سنتی برای دفع چشم بد ساخته می‌شود. این آویزها معمولا به دو فرم لوزی و یا قندیلی هستند. فرم لوزی آن تداعی کننده‌ی چشم است و رشته‌های اسپندی آویزان از آن نیز حکم مژه‌ها را دارند.

برای تهیه محصولات مرتبط با این هنر، اسپند را از ساقه جدا می‌کنند و به وسیله سوزن آنها را به نخ می‌کشند. سپس برای تزیین آن از مروارید، نخ‌های کنفی، نخ کاموا و آینه استفاده می‌کنند.

مراسم چشم‌آرو، چه مراسمی است؟

در چهارشنبه آخر سال، مردم روستاهای بژدن، گنبذ و سرمزار استان خراسان رضوی مراسمی تحت عنوان چشمارو یا چشم‌آرو برگزار می‌کنند. در این مراسم کوزه‌ای سفالین که روی آن صورت یک انسان با چشم و ابرویی بسیار زیبا طراحی شده و با پارچه‌های رنگی پوشانده شده، بین مردم گردانده می‌شود. مردم روستا برای دفع چشم نظر درون کوزه سکه می‌اندازند و در شب چهارشنبه سوری، کوزه را از پشت بام خانه به پایین می‌اندازند تا رهگذران نیازمند به اندازه نیازشان از سکه‌هایی که بیرون ریخته شده، بردارند.

این رسم دیرینه را عطار در اسرارنامه خود آورده؛ همچنین در باب دوم بوستان سعدی نیز از چشمارو یاد شده است.

منبع: hamshahrionline.ir

روستاتیش پلتفرم توسعه و عرضه محصولات روستایی است

بخشی از سود فروش محصولات در روستاتیش به یک پروژه توسعه روستایی تخصیص داده می شود.

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

منو دسته بندی

Cart

سبد خرید خالی است.