در نقد کمپین‌های جمع آوری و اهدا لوازم تحریر

خنکی شهریور ماه با خود حال و هوای خوب مدرسه را می‌آورد. بدون ‌شک جذاب‌ترین قسمت شروع سال تحصیلی برایمان دست در دست پدر یا مادر راهی بازار شدن و خرید مایحتاج مدرسه بود. رنگ رنگی‌های جذابی که داشتنشان به شوقمان می‌آورد برای درس خواندن. آن روزها هم جیب پدرانمان چندان پر پول نبود و دست به انتخاب میان آنهایی می‌زدیم که با جیب‌شان جور بود. بدین ترتیب یاد گرفتیم از وسایل مدرسه‌مان خوب محافظت کنیم و یک کیف و روپوش مدرسه را حداقل دو تا سه سال استفاده کنیم.

این روزها هم تب مدرسه و مایحتاجش حسابی گرم است. شبکه‌های اجتماعی هم که پر شده از کمپین های جمع‌آوری و اهدا لوازم تحریر و کیف و کفش.

تاآنجا که رقابت عجیبی بین خیریه‌ها و انجمن‌ها در جمع آوری و توزیع لوازم تحریر بین دانش‌آموزان مناطق به اصطلاح محروم شکل گرفته است.

هزار کوله مهربانی، ده هزار بوی مهر، صد هزار بسته مهر و محبت و…

گروه‌ها، اشخاص و شرکت‌ها را هم به این لیست اضافه کنیم می‌شود صدها گروه که در تپ و تاب و رقابت سنگینی هستند تا خدای نکرده دانش‌آموزی در گوشه‌ای از ایران به دلیل نداشتن مداد و دفتر از تحصیل محروم نماند. شروع این حرکت برمی‌گردد به جشن‌های موسوم به “جشن عاطفه‌ها” که اولین آن در سال 74 توسط کمیته امداد امام خمینی برگزار شد. با شکل‌گیری انجیوها و خیریه‌ها در دهه 80 حرکاتی جهت تهیه مایحتاج دانش‌آموزان نیازمند تحت پوشش خود آن موسسات صورت گرفت، اما اوج کمپین های لوازم تحریر در دهه 90 و همین چند سال اخیر است که به واسطه حضور شبکه‌های اجتماعی نیز بیشتر پدیدار شد و نمود بیرونی بیشتری یافت.

فارغ از نیت خیر و حس نوع دوستی بانیان این کمپین‌ها که شکی در آن نیست فکر می‌کنم بعد تجربه چند ساله در توزیع و اهدا این وسایل، لازم است نقد و واکاوی حداقل از سوی انجمن‌ها در این خصوص صورت گیرد. وقت آن است که بعد از نزدیک به یک دهه تجربه این مدل همیاری با آگاهی از خطاها و آسیب های این اقدام، به فکر اصلاح و ساماندهی مجدد آن باشیم.

در این یادداشت سعی دارم با اشاره به برخی خطاها و آسیب های این مدل اقدام اجتماعی مواردی نیز جهت اصلاح روش پیشنهاد نمایم.

1.توزیع ناعادلانه 

معمولا گروه‌ها، انجمن‌ها و بنگاه‌های اقتصادی که این کمپین‌ها را در اواخر تابستان برگزار می‌کنند اطلاعات درست و کافی از دانش آموزان نیازمند منطقه مورد نظر ندارند. عدم دسترسی به اطلاعات درست باعث این شده که در توزیع این وسایل منطقه‌ای عمل شود.

مثلا به ادارات آموزش و پرورش اعلام می‌کنند این تعداد لوازم تحریر را بین دانش آموزان فلان بخش یا روستا توزیع کنید. اقدامی که یکی دو سال گذشته توسط بانک ها به وفور دیده شده است.

خیلی از گروه‌ها هم که به آموزش و پرورش اعتماد چندانی ندارند، خودشان شخصا راهی روستاها و مدارس می‌شوند و مستقیم بین دانش آموزان بسته‌های لوازم تحریر پخش می‌کنند.

غافل از اینکه در یک روستای بسیار دور افتاده هم سطوح مختلف درامدی وجود دارد.

از طرفی دیگر همین نداشتن اطلاعات و منسجم نبودن این حرکت باعث شده در برخی روستاها چندین بار لوازم تحریر توزیع شود، در صورتی که بسیاری از مناطق دانش اموزان نیازمند و واجد شرایط بسته‌ای دریافت نکردند.

به شخصه شاهد این بودم که روستایی به هر دلیل که مهمترینش زرنگی آقا معلم بوده چند سری لوازم تحریر از جاهای مختلف دریافت کردند و بسیار کودکان در روستاهای دورتر که واقعا به مدادی برای نوشتن احتیاج داشتند چیزی نصیبشان نشده.

بی شک تهیه بانک اطلاعاتی از دانش آموزان کم و بی‌بضاعت از سوی مدارس و ادارات آموزش پرورش و در اختیار موسسات و انجمن‌ها قرار گذاشتن آن کمک بزرگی به توزیع عادلانه و هدفمند خواهد نمود.

  1. درک ناصحیح نیازها

طبق عادت هرسال برای تعداد زیادی از مدارس روستایی و حاشیه شهرها لوازم تحریر فرستاده می‌شود فارغ از اینکه بدانیم واقعا نیاز آن مدرسه و دانش‌آموزان چه چیزی است. شناخت جامعه، بازدید و صحبت با مسئولین مدرسه و روستا کمک بزرگی در شناسایی درست نیازهای واقعی منطقه مورد نظر به ما خواهد کرد.  طیف نیازهای یک مدرسه در هر منطقه و روستایی بسیار متفاوت و گسترده است. آن نیاز می‌تواند از لوازم ورزشی باشد تا تجهیزات کمک آموزشی یا اصلا یک کولر و آبسردکن. عدم شناخت درست و صحیح نیازهای آموزشی منجر به هدر رفت سرمایه و منابع می‌شود.

مثلا دیدن تصاویر دانش آموزان از یکی از مناطق ایران که با دمپایی به مدرسه می روند لزوما نشان فقر و نداری خانواده‌هایشان نیست. خیلی از مناطق جنوبی ایران به دلیل گرمای زیاد منطقه کسی عادت به پوشیدن کفش ندارند. از این رو نداشتن اطلاعات کافی از نیازهای این دانش آموزان منجر به ارسال لوازمی می‌شود که در بیشتر مواقع بلااستفاده برایشان است.

از این رو درک درست مشکلات و شناخت صحیح نیازها با محدود کردن جامعه هدف و بالابردن اثربخشی با اقداماتی نظیر توزیع چندباره لوازم تحریر بین دانش اموزان نیازمند، اقدامات حمایتی و پشتیبانی در تهیه کتاب و لوازم کمک آموزشی شاید از نوع اقدمات کوتاه مدتی باشد که اثرگذاری بهتری داشته باشد.

3.افول عزت نفس و مناعت طبع

اما مهمترین آسیب و خدشه‌ای که توزیع فله‌ای در پی دارد تزریق فقرمابی، انتظار داشتن و ترویج روحیه طلبکاری است.

کودکان در این مسیر یاد می‌گیرند که باید منتظر دیگری آنهم از جامعه و طبقه بالاتر بمانند تا برایشان چیزی آورده شود. شاید خیلی از ما این تجربه را داشتیم که به روستایی سفر یا گذر کردیم، کودکان دور ما جمع شدند و درخواست پول یا چیزی داشتند. و این چیزی نیست جز عادت به غلط و اشتباه که توسط خود ما با اقداماتی نظیر این کارها شکل می‌گیرد.

البته ناگفته نماند معلمان هم در این مسیر نقش بسزایی دارند. برخی از معلمان به جای پیدا کردن راه حل خلاقانه برای رفع مشکلات آموزشی دانش آموزان سریع ترین راه را انتخاب می‌کنند و آنهم در خواست کمک نقدی از خیرین و…است.

جایی گفتم توزیع فله‌ای لوازم تحریر خیانت است به روح کودکی و باز هم تکرار می‌کنم چرا که معلمی که باید حواسش به آموزش، یادگیری و پرورش خلاقیت دانش آموزان باشد در پی جمع کردن منابع و لوازم تحریر است.

از طرفی دیگر اغلب توزیع لوازم تحریر جهت ارایه گزارش کمپین همراه می‌شود با گرفتن عکس و فیلم از این کودکان و پخش آن در شبکه‌های اجتماعی که متاسفانه با این اقدام آسیب جبران ناپذیری به بزرگترین دارایی این افراد که عزت نفسشان است زده می‌شود. 

شاید به جای همه اینها بهتر باشد با شناسایی دانش آموزان نیازمند به شکلی لوازم تحریر مابینشان توزیع شود که شان و کرامت انسانی هم خود دانش آموزان و هم خانواده‌هایشان حفظ شود.

مثلا می‌شود لوازم تهیه شده از طریق مدیر یا معلم مدرسه به خانواده داده شود و خود پدر و مادر آن را به کودکانشان هدیه کنند یا اصلا بهتر باشد که انجمن‌ها با هماهنگی مدرسه و چند فروشگاه یا مغازه فروش لوازم تحریر محلی در همان شهر به خانواده‌های نیازمند بدون اینکه کودکان در جریان قرار بگیرند بن های خرید لوازم تحریر داده شود تا والدین به همراه کودکانی که سرتاپا شوق هستند به خرید روند و آنچه خود دوست دارند و نیاز دارند بنا به سن و جنسشان داشته باشند. نظارت این روش هم جهت بهتر انجام شدن این کارمی‌تواند با خود انجمن یا خیریه‌ها باشد.

این روش علاوه بر اینکه پدر و مادر را در نگاه کودکانشان محترم و عزیزتر می‌دارد به اقتصاد محلی نیز کمک می‌کند و هزینه‌های سربار حمل و نقل و…کاسته می‌شود.

البته در این مسیر کارهای بلندمدت و تاثیرگذارتری نیز می‌توان انجام داد که خوشبختانه کم نیستند انجمن‌هایی که به این سمت حرکت نمودند. ایجاد کارگاههای کوچک خانگی خیاطی جهت دوخت لباس و کیف مدرسه با آموزش همین خانواده ها کمک قابل توجهی به توانمندسازی حداقل تعدادی از این افراد نیز می‌نماید.

نویسنده: مینا کامران

مطالب دیگر:

کارآفرینی اجتماعی در روستاها

آیا به خیریه‌ها کمک کنیم؟

بایدها و نبایدهای کار داوطلبانه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    منو دسته بندی

    Cart

    سبد خرید خالی است.